منو توی آغوش گرمت بگیر

منو توی آغوش گرمت بگیر

منو تویِ آغوش گرمت بگیر 

توو قلبت جهانم رو محدود کن

بکش تویِ سینه تمامِ منو

 توی صورتِ آدما دود کن 

منو از حصار خودم رد بکن 

ببر تا به مرز نگاه خودت 

من آدم شدم تا تو تنها نشی

 شریکم بکن توو گناه خودت 

شبیه قشنگیِ نقاشی یه 

چِش و صورت و شکل آرایشت

 میخوام محو رنگین کمون تو شم 

توو موج ِ پریشون آرامِشِت 

واسه قلب خستم که بی طاقته

 نذار تا نبود تو عادت بشه 

قشنگیِ حسی که دارم بهت

 یه حسی شبیه حسادت بشه 

دقیقا شبیه یه آرایه ای 

که جات توی شعرای من خالیه

 تو رو هر کجای ترانم بگم 

بهم میگن این مصرعت عالیه

 با اینکه رو زخمم نمک میزنی

 دل خسته یِ من نمک گیرته 

ببین حال و روز منِ ساده رو 

تو اوجِ جوونی دلم پیرته

پاسخ شما به تاپیک